نوشته : داریوش کیانی
اصطلاح ترک در گستردهترین ماناک خود به مردمان ترکزبان ترکیه ، روسیه ، آسیای مرکزی ، سینکیانگ چین ، قفقاز (اران)، افغانستان و جز آنان گفته شده است . کل جمعیت ترکزبانان جهان ، به حدود 125 میلیون تن می رسد و از خاور سیبری تا بالکان گسترش یافتهاند . وجود واگردانی های گسترده فرهنگی و ریختشناختی در میان ایغورهای چین، ازبکهای آسیای میانه و عثمانیان ترکیه ، سخن گفتن از ترکان به عنوان یک گروه تیره ای و نژادی را ناشدنی میسازد. اگرچه اسلام دین بیشتر ترکان است، اما رخنه آن نسبتاً دیر رخ داده است . کرامندترین کنشگری یکپارچگی بخش در میان ترکان، پیوند بسیار نزدیک زبان آنان است . محتمل است بسیاری از مردمانی که بستگی و نسبتی با ترکان نژاده نداشتهاند ، به همه یا تا اندازهای ، زبان و ساختار فراهمادی آنان را پذیرفته و سپس در زمره ترکان درآمدهاند.
نام ترک را برای نخستین بار، چینیان درسده ششم میلادی برای اشاره به مردمانی کوچنده که امپراتوری بزرگی را از مغولستان تا دریای سیاه برپا کرده بودند ، به کار بردند. این امپراتوری، که به دو بخش جداسر بخش شده بود ، ناگزیر به پذیرش فرماروایی و برتری چینیان در سده هفتم میلادی شد. امپراتوری اپاختری ترکان جداسری خود را در 682 م. بازیافت و کهنترین سنگنبشتههای شناخته شده ترکی (کتیبههای ارخون) بدان بسته اند. در سدههای پسین، اختیار این برزن از کف ترکان اغوز بیرون شد و به دست ایغورها و قرقیزها ، که واپسین ترکان نشسته در مغولستان بودند، رسید. آنان، همچون پیشینیان خود، پس از این که ختاییان در 924 م. آنان را پس راندند ، به سوی نیمروز و باختر کوچیدند. دیگر تیره های ترک، به ویژه خزرها ، کومانها و پچنگها ، نگار کرامندی را در تاریخ سدههای میانه نیمروز روسیه و نیمروز خاوری اروپا ایفا کردهاند. با این همه ، گروههای ترکی که بیشترین کرامندی را در تاریخ اروپا و باختر آسیا دارا هستند ، سلجوقیان و ترکان عثمانی بودند ، که هر دو از آن اتحادیههای اغوز بودند . پیوست سرزمین کهن سغد در سده هفتم میلادی به دست اعراب به امپراتوری اسلامی ، موجب تماس و ارتباط فریور ترکان اغوز با خلافت عباسی و سپس ایران شد . ترکان کیش اسلام سنی را پذیرا شدند و کوچندگی به خاورمیانه را آغازیدند. عباسیان در آغاز از آنان به سرسخن سربازان مزدور بهره میبردند ، اما ترکان به زودی دگر به فرمانروایان راستین امپراتوری اسلامی شدند.
در آغاز سده یازدهم میلادی ، موج بزرگی از ترکان سلجوقی ، به رهبری طغرل بیگ ، خوارزم و ایران را فروگرفتند و در 1055 م. به بغداد درآمدند . در این زمان بود که طغرل بیگ خود را سلطان خواند . در زمان جانشین او ، الپ ارسلان، سلجوقیان، گرجستان، ارمنستان و بخش انبوهی از آسیای کوچک را فروگرفته و سوریه را تاراج نموده و در 1071 م. امپراتور بیزانس ، رومانوس چهارم را در منزیکرت شکست دادند و بدین جایدادگی بیزانس (به جز میانبندی کوچک در پیرامون کنستانتینوپل) را به اشغال و فروگرفت سلجوقیان و ترکمانان درآوردند.
چیرگی سلجوقیان بر این میانبند، کنشگری انبوه در پیشامد جنگهای چلیپایی بود، که در طی آنها ، نبردی با سه هموند، در میان مسیحیان، سلجوقیان، و ممالک مصر برپا شد . پسر الپ ارسلان، ملک شاه (فر. 92-1072 م.) امپراتوری بزرگ خود را توانمندانه اداره کرد و گسترش داد. او پشتیبان عمر خیام بود و گویا به فرمان وی این دانشمند بزرگ ایرانی گاهشمار جاری را ویرایید . در آغاز سده دوازدهم میلادی امپراتوری سلجوقیان آغاز به فروپاشی کرد و بسیاری از بخشهای امپراتوری عملاً به جداسری دست یافتند. در 1157 م. آفندهای خوارزمشاه به نشیب نهایی سلجوقیان انجامید.
در میان دولتهای جانشین سلجوقیان، پادشاهی زنگیان سوریه جای داشت، که فرمانروای آن نورالدین ، برای پیروزی در جنگهای چلیپایی، پرآوازه گشته بود . جانشینان دیگر ایشان، امپراتوری خوارزمشاهیان ، که در آن زمان کمابیش به مرزهای پیشین امپراتوری سلجوقی دست یافته بود و پادشاهی سلجوقیان روم یا قونیه ، که بخش انبوهی از آسیای کوچک را دربر میگرفت ، بودند. همه دولتهای سلجوقی را در سده سیزدهم میلادی ، چنگیزخان و جانشینانش ، که اردوهایشان از مغولان و ترکان بودند و عموماً به نام تاتار شناخته میشدند ، شکست دادند ساختند و فروگرفتند. ترک / تاتارهایی که اینک در جمهوریهای جداسر همسود (CIS) زندگمی زیند ، مانند ازبکها ، تا کرانه بسیاری از نسل اردوی زرین ِ باتو خانی هستند که بر امپراتوری گسترده ای در سده شانزدهم میلادی فرمان میراند.
پس از آن که موج دست درازی مغولان فروخوابید ، پادشاهی قونیه به دست امارت قرهمانیه بر آسیای کوچک چیره شد، اما این ترکان عثمانی بودند که کنشگریهای سرنگون سازی امپراتوری بیزانس را به انجام رساندند . عثمانیان ، که قبیلهای کوچک و واپسین مردمان آفندگر ترک بودند ، در سده سیزدهم میلادی از سوی اربابان سلجوقی خود به پاسبانی میانبند مرزی امپراتوری بیزانس گماشته شدند . تا کرانه بسیاری این جایگاه و منصب عثمانیان به سرسخن نگاهبانان یک میانبند مرزی همواره آبشخور ستیز بود که به آنان پرگ داد سازمان بسیار به سامان خود را گسترش دهند و همین زمینه نیز ایشان را توانا سازد که در سده چهاردهم میلادی خود را دگر به اربابان و صاحبان ویرانههای امپراتوری سلجوقی در آناتولی کنند. نخستین فرمانروای تاریخی آنان ، عثمان یکم ، نام خود را به دودمانی که بر امپراتوری گسترده ای فرمان میراند داد. مردم ترکیه کنونی، کشوری که پس از نشیب امپراتوری عثمانی در 1918 م. بنیاد نهاده شد ، ترکان عثمانی (یا: عثمانلی) خوانده میشوند . عثمانیان نژاده در همان مراحل نخستین با سلجوقیان آمیخته شده بودند و بازماندگان آنان نیز با نومسلمانانی که از ملیتهای گوناگونی که امپراتوریشان را ریخت داده بود ، به گستردگی آمیخته شدهاند.
(این گفتار ترجمهای بود از: The Columbia Encyclopedia)
برچسب : نویسنده : armanjavidano بازدید : 131