«نژادهای بشری»

ساخت وبلاگ

یاشار تبریزلی

نژاد بشر بر شالوده مجموعه ای از ویژگی های فیزیکی به ۴ گروه بزرگ بخش می شود که هر یک از این گروه ها دارای زاب های(صفات) روانشناختی و اندیشه ای ویژه خود می باشند . این گروه های چهارگانه گزاره اند از :

۱-  نژاد قفقازیسان یا سپید (Caucasoid/White Race)

نیاخاک این نژاد آسیای باختری است، ولی این نژاد با کوچ  های آرام و توده ای از این نقطه نخست به اروپا ، اپاختر و خاور آفریقا ، آسیای میانه و شبه قاره هند و سپس با بهره گیری از خشونت به قاره های آمریکا و استرالیا راه یافته است.

ویژگی های فیزیکی نژاد قفقازیسان :

موی نرم ، ابروهای مشخص ، حدقه تورفته چشم ، چشم بزرگ ، رنگ پوست از صورتی روشن تا قهوه ای ، بالا بودن ریشه آغازین بینی، بینی باریک و برجسته ، پس رفتگی آرواره ، چانه برجسته ، موی انبوه چهره و تن

ویژگی های روانشناختی- اندیشه ای نژاد قفقازیسان و دستآوردهای آن :

انسان قفقازیسان انرژیک ، نوآور ، اندیشمند و ماجراجو است . به همین شُوندها این نژاد کرامندترین نژاد بشر در سراسر تاریخ بوده و کهن ترین و درخشان ترین تمدن های تاریخ مانند سومر ، بابل ، مصر ، هند ، ایران ، یونان، روم ، فینیقی و ... را آفریده و بشریت بیشترین نوآوری ها و دستاوردهای دانشی خود را بدهکار این نژاد است.

۲-نژاد مغولیسان یا زرد (Mongoloid/Yellow Race)

نیاخاک این نژاد در بخش های اپاختری(شمالی) آسیای خاوری است اما کم کم با کوچهای های آرام و یا خشن به قاره آمریکا ، نیمروز خاوری آسیا و سپس به سیبری باختری ، آسیای میانه و اپاختر خاوری اروپا راه یافته است.

ویژگی های فیزیکی نژاد مغولیسان :

موی بسیار زبر و صاف و سیاه ، عنبیه بسیار سیاه چشم ، رنگ پوست زرد و زرد گراییده به سرخ ، چشم تنگ و مورب ، بینی پهن و گوشت آلود و نابرجسته ، فاصله زیاد میان ابرو و چشم ، ابروهای بافاصله و تنک، چهره پهن، صاف و بدون برجستگی ،گونه پهن و بزرگ و چهره و تن کم مو .

ویژگی های روانشناختی- اندیشه ای نژاد مغولیسان و دستآوردهای آن :

انسان مغولیسان خوددار و کوشنده بوده ، باهوش و پرکار است اما نوآوری ، ابتکار و جسارت نژاد سفید را ندارد. به همین شُوندها علیرغم آفرینش تمدن های سترگی مانند تمدن چین، دستآوردهایش سنجش پذیر با نژاد قفقازیسان نیست .

۳-نژاد نگروسان یا سیاه (Negroid/Black Race)

نیاخاک این نژاد مناطق گرمسیری آفریقای نیمروز صحرا است اما در دوران های تاریخی در اثر پدیده برده داری و از سوی نژاد قفقازیسان به نقاط دیگر جهان مانند شبه آبخوست عربستان و قاره آمریکا راه یافته است.

ویژگی های فیزیکی نژاد نگروسان :

موی بسیار زبر و موج دار سیاه ، عنبیه بسیار سیاه چشم ، سفیده ناشفاف چشم ، رنگ پوست از قهوه ای تیره تا سیاه ، چشم بسیار بزرگ ، بینی کوتاه ، پهن و گوشت آلود ، پیش آمدگی آرواره ، لب کلفت و برگشته گوشت آلود ، چانه باریک ، ابروی نامشخص و تنک ، دندان های بزرگ ، موی اندک چهره و تن

ویژگی های روانشناختی- اندیشه ای نژاد نگروسان و دستآوردهای آن :

انسان نگروسان تحریک پذیر ، سرخوش و تنبل است . به همین شُوندهای این نژاد هیچگونه هنبازی ای در تکوین تمدن بشری نداشته است و همیشه یا در جنگل های آفریقا سرگردان بوده و یا بردگی نژاد قفقازیسان را می کرده است . با این حال انسان نگروسان دارای توان تن بسیار بوده و در تاریخ همروزگار به دستآوردهای فراوانی در میدان های ورزشی دست یافته است.

۴-نژاد استرالیاییسان (Australoid Race)

نیاخاک این نژاد در نیمروز قاره آسیا و قاره استرالیا بوده اما در اثر پیشروی و ریزش نژادهای قفقازیسان و مغولیسان بسیاری از سرزمین های پیشین خود را از دست داده است.

ویژگی های فیزیکی نژاد استرالیاییسان :

موی زبر و موج دار قهوه ای ، چشم درشت ، رنگ پوست قهوه ای ، بینی بسیار کوتاه و پهن ، ابروی پرپشت ، پیش آمدگی نسبی آرواره ، چهره پهن ، لب های درشت ،گونه های پس رفته و نابرجسته ، موی انبوه چهره و تن

ویژگی های روانشناختی- اندیشه ای نژاد استرالیاییسان :

انسان استرالیاییسان گوشه گیر ، تنهایی جو ، تنبل ، انطباق پذیر و خطرگریز و در همان حال دارای عواطفی نیرومند است . این نژاد که محتملا دارای پایین ترین سطح هوشی در میان نژادهای بشر است ، تاکنون هیچگونه دستآوردی اعم از اندیشه ای ،مادی و ناگریز ورزشی نداشته است.

کرانه 5 میلیون سال پیش شاخه ای از "انسان ریخت ها" (Hominids) راه فرگشت خویش را از شاخه دیگری که امروزه به شمپانزه ها ختم شده است جدا نموده و گذری پرپیچ و خم را که به زایش انسان کنونی انجامید ، برای خویش برگزیدند. پس از گذشت 2.2 میلیون سال، شاخه دیگری از این انسان ریخت ها که همسانی بسیار بیشتری به انسان های امروزی داشته و با نام "هومو هبیلیس" (Homo Habilis) شناخته می شوند ، پدید آمدند. در یک میلیون سال پسین ، گروهی از هومو هبیلیس های کاوشگر زادگاه دیرینه خویش چیم(یعنی) "آفریقا" را ترک گفته و از راه سواحل آفریقای اپاختری و خاوری درایند پهنه گسترده اوراسیا شدند . آن دسته از هومو هبیلیس هایی که وارد اوراسیا شدند به شُوندهای زیرین با آهنگی بسیار تندتر از همگون های آفریقاییشان گذرگه فرگشت را پیمودند :

1- کمبود خوراک در دشت ها و کوهستان های اوراسیا نسبت به جنگل های بارور آفریقا رَون(باعث) شد تا "برنامه ریزی" برای آینده ، به درنگ انداختن جفت گیری و سخت کوشی بیشتر برای یافتن خوراک بایا شده و تنها تک هایی کامیاب به بازپی زندگی و ماندن شوند که دارای هوش بسنده بودند . بدین سان کم کم شمار هومو هبیلیس های کم هوش و کودن که در اثر ناتوانی برای ماندن نابود می شدند کاهش یافته و نسل های پسین بیشتر از فرزندان هومو هبیلیس های باهوشی بودند که این جنگ زندگی را با هوش خویش به تندرستی به پایان برده بودند.

2- سردتر بودن هوای اوراسیا به نسبت قاره آفریقا کنشگری کرامند در بزرگ تر شدن جمجمه هومو هبیلیس های اوراسیایی نسبت به همتایان آفریقاییشان بود . امروزه پابرجا شده است که جمجمه های بزرگ و پهن برای پیرامون های سرد و جمجمه های دراز و باریک برای پیرامون های گرم دارای سازگاری بیشتر هستند و از آنجا که هوش بستگی ای فریور با گنجایش درونی جمجمه دارد ، هومو هبیلیس های اوراسیایی در درازنای نسل ها و در اثر گزینش کیانایی(طبیعی) دارای سر های بزرگ تر و در نتیجه هوش بیشتری شدند . این کنشگرها رَون(باعث) شدند تا هومو هبیلیس های اوراسیایی به چابکی به گونه ای پیشرفته تر به نام "هومو ارکتوس" فرگشت یابند . این فرآیند در اوراسیای باختری دارای تندی بیشتری بود به گونه ای که در 700 سال گونه انسان مدرن چیم(یعنی) هومو ساپین در آسیای باختری پدید آمد . پیشرفته ترین گونه ی هومو ساپین هم "کرو ماگنون" بود که نیای اعلای همه شاخه های گوناگون نژاد سپید یا قفقازیسان از نوردیک تا آلپی و مدیترانه ای به شمار می روند. این گونه بسیار پیشرفته و باهوش دارای بزرگترین جمجمه ها و شایسته ترین اندام ها میان کلیه انسان ریخت ها از آغاز فرگشت تا به امروز بوده است.

از آنجا که انسان های کروماگنون دارای هوش و توانایی بیشتری نسبت به گونه های انسانی همچنان در حال زندگی در آن زمان مانند هومو هبیلیس ها و هومو ارکتوس ها بودند ، کم کم کامیاب به افزایش نسل بیشتر و گرفتن سرزمین های بیشتری گشتند . همچون جانوران امروزی ، کروماگنون ها نیز با وفاداری به قانون ورجاوند(مقدس)  کیانا(طبیعت) چیم(یعنی) تبار "ماندن ژن بهتر" به نابودسازی گسترده گونه های پایین خود که به چبود کم هوشی توانا به پدافند از نیاخاک خویش نبودند دست زدند به طوریکه در چند هزار سال بخش عمده اوراسیای باختری را از گونه های پست تر و ناتوان تر انسان زدوده و زادگاه ابدی نژاد سپید را در این سرزمین ها پی افکندند. هَنایش(تاثیر) مثبت گونه کامیاب کروماگنون تنها کرانه دار به اوراسیای باختری نشد چراکه در پی افزایش جمعیت و نبود سرزمین ، بخشی از کروماگنون ها در کرانه 20 هزار سال پیش راهی میانبندانی از آسیای خاوری شده و در آنجا پس از چندی کشتار هومو ارکتوس ها، به آمیزش با آنها دست یازیدند . همین فرآیند رَون(باعث) شد تا نژاد زرد یا مغولیسان از بطن آمیزش هومو ارکتوس های بومی با کروماگنون های کوچیده زاده شوند و از دچار شدن به رکود و سکون هوشی نژاد سیاه رهایی یافته و بر شالوده میزان آمیختگی اش با گونه کروماگنون ، آغاز به پیشرفت کامناکام با آهنگی کندتر نسبت به نژاد سپید نمایند . پس از آن نژاد زرد که خود دچار کمبود جای زندگی شده بود ، در یک جنبش تاریخی مثبت و سازنده به سوی سرزمین های انباشته از گونه ای بسیار پست از نخستین انسان های تیره رنگ که نیاکان بومیان کدنگ استرالیا بودند یورش برده و سرتاسر آسیای نیمروز خاوری را گرفت و تنها بخش هایی از استرالیا و آبخوست های گرداگرد آن را برای این گونه کم هوش ماند.

در همین زمان در قاره آفریقا ، پروسه دگردیس هومو هبیلیس ها و هومو ارکتوس هایی که از اوراسیا بدان بازگشته بودند به کندی بسیار در جریان بود و هنوز نیز در جریان است به طوریکه برخی از ساکنان کنونی آفریقا به ویژه در میانبندان باختری و مرکزی آن را به سختی می توان انسان مدرن خواند ، چراکه همچنان دارای ویژگی های ابتدایی و بدوی گونه های بسیار پس مانده انسانی می باشند . کرامندترین چبود پس ماندگی نژاد سیاه را می بایست در "فراهم" بودن شرایط زندگی در آفریقا جستجو نمود . در حالی که گونه های انسانی کوچنده به اوراسیا خود را با دشت هایی گسترده ولی بدون سرچشمه های خوراکیِ آماده روبرو می دیدند ، آفریقایی ها همچنان سپاسگزار از کیانای بارور سرزمین های خویش به گردآوری غذا و میوه از درختان انبوه نارگیل ، موز و دیگر درختان جنگلی می پرداختند و در حالی که اوراسیایی ها ناچار به "اندیشیدن" و برنامه ریزی برای شکار جانورانی مانند آهو و بزکوهی و گاومیش که نیازمند هوش و کار گروهی است می شدند ، آفریقایی ها بدون نیاز به ذره ای اندیشه از درختان جنگل بالا رفته و به خوراک آماده خویش دست می یافتند. این زمینه رَون(باعث) شد تا در اوراسیا یک فرآیند بسیار مثبت و سازنده "بهنژادی" (Eugenics) راه بیفتد چراکه تنها تک های کامیابی می توانستند به زندگی بازپیمایند ، که بتوانند در کارهای هوشمندانه شکار جانوران وحشی و ساختن سرپناه و دیگر همبازی نمایند . کمبود خوراک رَون(باعث) می شد تا آن دسته ای که بدون هوش بایا بودند ، به حال خود رها شده و بمیرند و نسلهای آینده نتیجه آمیزش آنهایی باشند که از بند کیانای سخت و خشن اوراسیا رهایی یافته باشند. بدین سان در حالی که فرآیند فرگشت در اوراسیا شتاب گرفته و به زایش و باروری نژاد سپید و تا کرانه کمتری نژاد زرد انجامید ، گونه های انسانی آفریقا با آهنگی بسیار کند وارد این پروسه گشتند که نتیجه آن پس ماندگی های شگفت آور ذهنی نژاد سیاه و زیرشاخه های گوناگون آن می باشد.

آرمان جاویدان...
ما را در سایت آرمان جاویدان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : armanjavidano بازدید : 122 تاريخ : جمعه 20 مرداد 1396 ساعت: 8:19