گرشاسب نام حکیم ابو نصر علی بن احمد اسدی طوسی بسال 458 هجری تصنیف شده است . در نسخه مصحح استاد زندهنام جاودانه یاد ، شادروان حبیب یغمائی ، در داستان رهنوردی جنگی سپهبد گرشاسب«جهان پهلوان» زاولی به هند برای جنگ با «بهو» و کمک به مهراج شاه (یا بگفت مؤلف تاریخ سیستان بهرام هندی بگفت روانشاد یغمائی) فرماندار دستنشانده پادشاه ایرانزمین ، چون به شهر بندر کله (کره یا کرا بندری در مالاکا در کرانه اقیانوس هند بنا برپژوهش روانشاد پرفسور هادی حسن در نَسک سرگذشت کشتیرانی ایرانیان) میرسد ، مهراج شاه از او پیشواز میکند و او را در سراپردههای شاهی پذیرا میشود . حکیم اسدی طوسی با استادی تمام مجلس پذیرائی مهراج از گرشاسب و سران سپاه ایران را وصف میکند و در این وصف بسیار زیبا و دلکش است که از زبان اسدی طوسی در سده پنجم هجری وصف ساعتی را میخوانیم که از یک تخت پیروزه و دو پیل از یاقوت و زبرجد و بلور و دو شیر از در و بیجاده که پایههای تخت را بر پشت دارند و یک طاووس نر گوهرنشان ترکیب یافته و طرز کارش چنین است که هریک ساعت یک بار ، تخت پیروزه میجنبد و دو نرهشیران گوهرین بپای میجهند و تخت را ببالای سر خود میکشند و دو سه پیل بسوی شاه می جنبند و یک پیل نقل و پیل دیگر جام می به شاه میرسانند و کنیزی از زیر تخت بیرون میپرد و در باغی زرین که در زیر تخت تعبیه شده است بپای میایستد و شاه را نماز میبرد و چنگ مینوازد و طاووس گوهرین در بالای تخت پر میگشاید و بانگ برمیدارد و از دم طاووس کافور خشک و از منقارش یاقوت و از پرش مشک میریزد و بدین ترتیب گذشتن تَسوکی(ساعتی) از زیوشی(عمر) را اعلام میدارند. چون وصف این تخت و تَسوک بسیار زیبا و استوار و دلکش است بخوانیم و از زیبایی چامه فارسی سده پنجم در وصف نوآور حکیم اسدی کام ببریم :
بگسترده فرشی ز دیبای چین برو پیکر هفت کشور زمین یکی تخت پیروزه همرنگ نیل زد و سوی تخت ایستاده دو پیل تن پیل یاقوت رخشان چون هور زبرجدش خرطوم و دندان بلور ز در و ز بیجاده دو شیر زیر همان تخت را پایه بر پشت شیر فرازش یکی نغز طاووس نر ترازیده از گونهگونه گوهر بهر ساعتی کز شب و روز کم ببودی ، شدی تخت جنبان ز هم بجستندی آن نرهشیران بپای بسر تخت برداشتندی ز جای نهادی دو سه پیل زی شاه پی یکی نقل دادی یکی جام می کنیزی برون تاختی زیر تخت بباغی درون زیر زرین درخت بپای ایستادی و بردی نماز زدی چنگ و رفتی سوی تخت باز زبر پر طاووس بفراختی ببانگ آمدی جلو برساختی ز دم ریختی گرد کافور خشک ز منقار یاقوت و از پر مشک درین بزمگه شادی آراستند مهانرا بخواندند و میخواستند نمودند مهر و فزودند کام گزیدند باد و گرفتند جام.
1
احمد اقتداری
1-گرشاسبنامه ، به اهتمام حبیب یغمائی ، شماره 75 زبان و فرهنگ ایران ، طهوری،تهران ، چاپ دوم 1354، برگه 72.
اهدا کتاب
آندره ژید نسخهای از کتابی از نوشتههای خود را به یکی از دوستان پیشکش کرد و بر برگه عنوان آن چند واژه ای به یادگار نوشت . آن دوست کتاب را پس از سالی چند فروخت و اتفاقا آندره ژید آنرا نزد کتابفروش خریدار کتاب دید. سالی چند ازین داستان گذشت . آندره ژید کتابی تازه از نوشتههای خود را به همان دوست پیشکش کرد . این بار بر برگه عنوان آن به یادگار نوشت : پیشکش به دوست گرامی...برای فروش پسین!
1-رساله خطی حیدر قلی بیات نیشابوری (موجود در کتابخانه مجلس شورا)
2.D.R.Hill
On the Construction of Water-Clocks,London,Turner and Devereux,1976.
3.Dereck de Solla Price
``Mechanical Water clocks of the 14th Century in Fez,Morocco,''Proceed- ings of the Xth International Congress of Science.Ithaca N.Y. and Philadelphia,1962.
4.Von Bassermann-Jordan,Ernest
The Book of old Clocks and Watches,4th Edition,Translated into English by H.Alen Lloyd,London,1964,pp.337.
آرمان جاویدان...
برچسب : نویسنده : armanjavidano بازدید : 112