سرچشمه : بازتاب اندیشه ، سال 1380 ، شماره 14
چکیده در این گفتگو به پارهاى از ویژگیهاى ایرانیان اشاره شده و تأکید شده است که ایرانى براى بازپی زیستن خویش باید با نگهداشت کیستی ایرانى خویش ، آن را کارساز کند و این کارساز کردن از راه افکندن طرحى نو در اندیشه شدنی است؛ یعنى باید در نحوه اندیشه مردم دگرگونی های پایه اى پدیدار کرد.
دو دسته عوامل ثابت و متغیر ، خوى تاریخى و منش یک ملت را شکل مى دهند . عوامل ثابت عبارتند از : اقلیم، طبیعت و جغرافیا . عوامل متغیر نیز حوادث عارض و تاریخى است . چند نکته مهم در مورد ایران مطرح است :
1- ایران جزء ملتهاى کهنسال است.
2- نژادش در ترکیبى از آریاییان و برمیان و اقوامى دیگر پدید آمده است.
3- در مرکز جهان شناختهشده و بر سر راه خاور و باختر جای دارد.
4- سرزمینی خشک و کمباران و پرآفتاب دارد.
5- بر سر راه و در کانون برخوردها بوده است و در هزینههاى نژادى ، زبانى، فرهنگى و... یک وجهه تلفیقى به خود گرفته است.
6- پیوسته در حال بیدارباش و پدافند بوده و در پدافند همیشگی فرسوده و خسته شده است.
7- در نتیجه به اندیشه اشراقى گراییده که موجب پدید آمدن ادبیات چامه سرایانه نیرومند و غنى (جنبه مثبت) و از آن سوی فقدان انسجام ، صنعت منطق ، جبرپسندى ، مبالغه و بارى به هر جهت گذراندن ، خیالگرى و... (جنبه منفى) شده است.
8- در عین ریشه گرفتگى در سنت، دوستدار نوآورى است.
این مواضع تا پیش از برخورد با تمدن صنعتى باختر ، جریان کژدار و مریز آرامى می پیمود ولى از صد سال پیش به این سو ، ایران میان دو جریان کشیده شده است : یکى سنتگرایى و دیگرى نوخواهى.
ایرانى براى آنکه بتواند پایدارى ورزد و ادامه زندگى شایستهاى را تأمین کند ، باید خود را با نیازهاى امروز هماهنگی دهد. البته نیازهاى خردمندانه نه الگوبردارى کورکورانه . شوربختانه در صد ساله اخیر جوانب سطحى تمدن باختر به آسانى گرفته شد؛ ولى در برابر جوانب ژرف آن، از گونه سامان اندیشه ای ، برنامه ریزى ، گاهشناسى و جز آن پایداری به خرج داده شده است.
ایران به شُوند آنکه در سراسر تاریخ خود در موضع پدافندی جای داشته ، مردمش فرسوده و قضا و قدرى شده اند. حکومتهاى استبدادى هم به شَوند تأمین نکردن حقوق افراد ، مردم را با دو خصلت متضاد بار آوردهاند که هر دو با اعتدال مغایر است . محافظه کارى و سرکشى ایران به یک دوران دراز امنیت و اعتدال نیاز دارد تا به او فرصت دهد که جربزه هاى طبیعى و سرشتی خود را به کار اندازد.
کوشش براى ایجاد کیستی نو ، معنایش زندگى به اقتضاى زمان است . ایرانى نمى تواند و نباید کیستی خود را تغییر دهد . همه ارزش او در ایرانى بودن اوست . آنچه باید بکند این است که این کیستی را کارساز کند . این کارساز کردن نیز آسان نیست . باید مانند ژاپنى ها همه کوشش خود را به کار اندازد و طرحى نو دراندازد . این طرح نو همان تغییر در اندیشه مردم است. باید از پایه تغییر کرد . این پایه ، آموزش و اقتصاد و سازمانى است که بتواند مردم را در خطى بیندازد که راهگشا باشد . ایران امروز سخت نیازمند گونه ای موازنه اندیشه ای ، میان اندیشه اشراقى و اندیشه منطقى است. همه گونه های آموزش در کشور باید معطوف به این معنا باشد . براى این اقدام ، فرصت بسیار کمى در پیش است . ایرانى سنتگرا ، نوپسند هم هست و مى توان از این خصلت دوم براى روى آوردن به دانش سود جست . اما باید نوگرایى را از سطح، متوجه ژرفا کرد.
آرمان جاویدان...
برچسب : نویسنده : armanjavidano بازدید : 132