دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن

ساخت وبلاگ

سرچشمه : بازتاب اندیشه ، سال 1380 ، شماره 14

چکیده در این گفتگو به پاره‏اى از ویژگیهاى ایرانیان اشاره شده و تأکید شده است که ایرانى براى بازپی زیستن خویش باید با نگهداشت کیستی ایرانى خویش ، آن را کارساز کند و این کارساز کردن از راه افکندن طرحى نو در اندیشه شدنی است؛ یعنى باید در نحوه اندیشه مردم دگرگونی های پایه‏ اى پدیدار کرد.

دو دسته عوامل ثابت و متغیر ، خوى تاریخى و منش یک ملت را شکل مى‏ دهند . عوامل ثابت عبارتند از :  اقلیم، طبیعت و جغرافیا . عوامل متغیر نیز حوادث عارض و تاریخى است . چند نکته مهم در مورد ایران مطرح است :

1- ایران جزء ملت‏هاى کهنسال است.

2- نژادش در ترکیبى از آریاییان و برمیان و اقوامى دیگر پدید آمده است.

3- در مرکز جهان شناخته‏شده و بر سر راه خاور و باختر جای دارد.

4- سرزمینی خشک و کم‏باران و پرآفتاب دارد.

5- بر سر راه و در کانون برخوردها بوده است و در هزینه‏هاى نژادى ، زبانى، فرهنگى و... یک وجهه تلفیقى به خود گرفته است.

6- پیوسته در حال بیدارباش و پدافند بوده و در پدافند همیشگی فرسوده و خسته شده است.

7- در نتیجه به اندیشه اشراقى گراییده که موجب پدید آمدن ادبیات چامه سرایانه نیرومند و غنى (جنبه مثبت) و از آن سوی فقدان انسجام ، صنعت منطق ، جبرپسندى ، مبالغه و بارى به هر جهت گذراندن ، خیال‏گرى و... (جنبه منفى) شده است.

8- در عین ریشه‏ گرفتگى در سنت، دوستدار نوآورى است.

این مواضع تا پیش از برخورد با تمدن صنعتى باختر ، جریان کژدار و مریز آرامى می پیمود ولى از صد سال پیش به این سو ، ایران میان دو جریان کشیده شده است : یکى سنت‏گرایى و دیگرى نوخواهى.

ایرانى براى آنکه بتواند پایدارى ورزد و ادامه زندگى شایسته‏اى را تأمین کند ، باید خود را با نیازهاى امروز هماهنگی دهد. البته نیازهاى خردمندانه نه الگوبردارى کورکورانه . شوربختانه در صد ساله اخیر جوانب سطحى تمدن باختر به ‏آسانى گرفته شد؛ ولى در برابر جوانب ژرف آن، از گونه سامان اندیشه ای ، برنامه‏ ریزى ، گاه‏شناسى و جز آن پایداری به خرج داده شده است.

ایران به شُوند آنکه در سراسر تاریخ خود در موضع پدافندی جای داشته ، مردمش فرسوده و قضا و قدرى شده ‏اند. حکومت‏هاى استبدادى هم به شَوند تأمین نکردن حقوق افراد ، مردم را با دو خصلت متضاد بار آورده‏اند که هر دو با اعتدال مغایر است . محافظه‏ کارى و سرکشى ایران به یک دوران دراز امنیت و اعتدال نیاز دارد تا به او فرصت دهد که جربزه هاى طبیعى و سرشتی خود را به کار اندازد.

کوشش براى ایجاد کیستی نو ، معنایش زندگى به اقتضاى زمان است . ایرانى نمى ‏تواند و نباید کیستی خود را تغییر دهد . همه ارزش او در ایرانى بودن اوست . آنچه باید بکند این است که این کیستی را کارساز کند . این کارساز کردن نیز آسان نیست . باید مانند ژاپنى ‏ها همه کوشش خود را به کار اندازد و طرحى نو دراندازد . این طرح نو همان تغییر در اندیشه مردم است. باید از پایه تغییر کرد . این پایه ، آموزش و اقتصاد و سازمانى است که بتواند مردم را در خطى بیندازد که راه‏گشا باشد . ایران امروز سخت نیازمند گونه ای موازنه اندیشه ای ، میان اندیشه اشراقى و اندیشه منطقى است. همه گونه های آموزش در کشور باید معطوف به این معنا باشد . براى این اقدام ، فرصت بسیار کمى در پیش است . ایرانى سنت‏گرا ، نوپسند هم هست و مى ‏توان از این خصلت دوم براى روى ‏آوردن به دانش سود جست . اما باید نوگرایى را از سطح، متوجه ژرفا کرد.

 

 

آرمان جاویدان...
ما را در سایت آرمان جاویدان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : armanjavidano بازدید : 132 تاريخ : پنجشنبه 4 ارديبهشت 1399 ساعت: 11:32